دیکشنری
داستان آبیدیک
مداخله کردن
english
1
general
::
interfere, intervene
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مدائن
مداح
مداحی
مداحی کردن
مداخل
مداخلات با فشردگی کمتر
مداخلات درمانی شناختی
مداخله
مداخله ـ مداخله کردن
مداخله جو
مداخله جوئی
مداخله دارویی
مداخله غیر قانونی در دعوی ثالث
مداخله گر
مداخله و فضولی کردن
مداخله کردن
مداخله کن
مداخله کننده
مداخلۀ تغذیه ای
مداد
مداد ابرو
مداد پاک کن
مداد تراش
مداد رنگی
مداد شمعی
مداد لب
مداد کشیدن
مدادتراش
مدادکار
مدادکاری
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید